رابطه انسان و طبیعت در طول تاریخ و نقش ما در حفظ آن!
رابطه انسان و طبیعت از دیرباز دستخوش اتفاقات گوناگونی بوده. طبیعت در نقش بستر و مادری برای انسان که گاه او را تشویق و گاه او را تنبیه کرده مینماید. انسان در همین بستر توانست رشد پیدا کند. از دل همین بستر ابزار بسازد و با این ابزار زندگی خود را به شکلی متفاوت دنبال کند. با ما در وبلاگ اقامت ۲۴ همراه باشید.
روند ارتباط انسان و طبیعت
رابطه انسان و طبیعت در دورههای مختلف دستخوش تغییرات و اتفاقات متفاوت بوده است. از سالهای دوری که انسان برای در پناه ماندن از خطرات طبیعت به غارها پناه آورد. یا دورانی که انسان کمکم به واسطه ابزار و سلاحهایی که ساخت بیشتر سفر و ماجراجویی کرد. تا به حال که نوع بشر استفاده خود از منابع طبیعت را به حداکثر رسانده است.
اگر با یک نگرش عمیق و فلسفی به عالم هستی بنگریم، باید بپذیریم که توجه به طبیعت و محیط زیستی که در آن زندگی میکنیم، در واقع توجه به هستی و هویت خود ماست، اما انسان دور افتاده از حقیقت، طبیعت را جدا از خویش میپندارد. رابطه میان انسان و طبیعت در طول تاریخ بشری دستخوش فراز و نشیبهای بسیاری بوده است؛ به عبارت دیگر در طول تاریخ برای پرسشهای مطرح در این زمینه، با پاسخهایی یکسان روبرو نیستیم.
شاید بتوان رابطه انسان با طبیعت را به سه شکل تعریف کرد. دوران اولیه که انسان در اکثر مواقع مغلوب قدرت و عظمت طبیعت بود. دوران میانی که شاید به نوعی همزیستی و همراهی با طبیعت دست یافت. و دوران معاصر که انسان ادعای غلبه و چیره شدن بر طبیعت را کرد.
از منظر انسان اتفاقاتی بودند که این رابطه را دچار تحول کردند. اتفاقاتی از قبیل ساخت ابزار و سلاح از سنگ. دوران شکار و کاشت و جمع آوری آذوغه. و شاید مهمترین آن اختراع آتش باشد که منجر به تحولی شگرف در سرنوشت بشر شد. اتفاقاتی از قبیل تولید انواع آهن نیز کاملا وابسته به همین اختراع بشر بود.
همانطور که گفته شد رابطه انسان و طبیعت در دوران باستان همخوانی و هارمونی بیشتری داشت. در متون کهن هندی طبیعت و دنیای پیرامون به نوعی در غالب “خدا” معنی میگرفت. آنها اعتقاد داشتند طبیعت پیرامون انسان مقدس است و همواره برای محیط زیست احترام و ارزش خاصی قائل بودند. ایشان معتقد بودند تخریب طبیعت ضربهای به پیکر هستی خود انسان است. در یونان باستان هم فیلسوفان طبیعت وجود داشتند که به بررسی طبیعت و جهان اطراف میپرداختد.
پس از رنسانس و شیوع افکار فیلسوفانی چون دکارت اما رابطه انسان و طبیعت دچار تحول شد. تحولی که منجر به فاصله گرفتن انسان از طبیعت میشد. دکارت میگفت حقیقت انسان اندیشه و حقیقت طبیعت بعد است. از این رو انسان تنها موجود دارای روح در هستی تلقی میشد.
یکپارچگی عالم هستی…
گرچه این تفکر تا سالها بر بشر حکمفرما بود اما بار دیگر انسان به اصل خویش بازگشت. فیلسوفانی چون ژان ژاک روسو، هگل و هایدیگر اندیشمندانی بودند که با نظرات دکارت مخالفت کردند. روسو خود را ستایشگر طبیعت میخواند و آنرا مادر و زمینه انسان میدانست. هگل آلمانی هم در قرن ۱۹ با کتابهایش بر یکپارچگی روح انسان و طبیعت تاکید کرد. او معتقد بود روح و حقیقت هستی یگانه است و انسان و طبیعت اطرافش جدا از هم نیستند. هایدیگر، فیلسوف آلمانی قرن بیستم دیگر اندیشمندی بود که به این تفکر انسانمحور تاخت. او این تفکر که انسان میتواند با هویت سرور عالم، به تخریب و تسخیر محیط زیست بپردازد نادرست میدانست. از نظر هایدیگر، انسان بدون طبیعت اطرافش هیچ حقیقت و وجودیتی نمیتوانست داشته باشد.
بعدها این یکپارچگی علاوه بر فیلسوفان در نزد عارفان و حتی فیزیکدانان نیز مورد تایید قرارگرفت. دیوید بوهم، فیزیکدان بزرگ قرن بیستم پس از کشف پتانسیل کوانتومی، مرزگذاری میان ما و طبیعت را بیمعنا دانست. او معتقد بود کل موجودات عالم مرتبط هستند و آسیب به هر جزء به کلیت یکپارچه آن صدمه میزند.
مولانا، عارف برجسته ایرانی نیز یکپارچگی انسان و طبیعت را بدیهی میدانست. او تمام عناصر طبیعت را تجلی خداوند، زنده و دارای روح مینامید. مثنوی معنوی، اثر فوقالعاده مولانا، رویکرد او در خصوص این یکپارچگی را آشکار میسازد.
جمله ذرات عالم در جهان با تو می گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیر و باهشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
شاید خود شما هم در سفرهای طبیعتگردی این یکپارچگی را تجربه کرده باشید. خصوصا اگر اهل سفرهای کمپینگ باشید. این سفرها به نوعی شما را به اصل خویش باز میگرداند. زندگی در زیر سقف آسمان و گرم شدن و پخت و پز دور آتش.
چندی از تصاویر طبیعت که دیدنشان نفس در سینه حبس می کند!
به کجا میرویم…؟
باید توجه داشته باشیم که هیچ توسعه و پیشرفتی بدون ارتباط مناسب با طبیعت و محیط زیست و در نظر نگرفتن اکوسیستم و عدم توجه به اثرات و واکنشهای طبیعت و اکوسیستم پایدار نخواهد بود و علیرغم بوجود آمدن نتایج مثبت کوتاه مدت، در دراز مدت هزینه هنگفتی را برای جامعه به بار خواهد آورد. اگر بخواهیم نمونههایی از این بیتوجهیها که هزینههای زیادی را به بار آورده ذکر کنیم، میتوانیم به مواردی همچون آلودگیها، اختلال در لایه ازون، تغییر اقلیم، گرم شدن زمین و غیره اشاره کنیم که علاوه بر هزینههای مشهود مالی, هزینه های اجتماعی و روانی گوناگونی را به بار آورده است.
این روزها با رشد تکنولوژی و زندگی شهری رابطه انسان و طبیعت دستخوش تغییراتی شده. انسان با تولید انواع مواد شیمیایی و پلاستیکی و آلودگی به طبیعت خود ضربه میزند. این فرآیند بهطوری بوده که طی سالهای اخیر شاهد تغییرات اقلیمی و آبوهوایی بودهایم. این تغییرات سبب انقراض گونههای جانوری و گیاهی و حتی آتشسوزیهای گسترده جنگلها شده. البته گروهها و نهادهایی در تلاش برای احیای محیطزیست فعالیتهایی کرده و میکنند. اما برای ایجاد تحولی در این رابطه نیازمند نوعی فرهنگسازی عمومی هستیم.
مطالب مرتبط:
لیست اقدامات مهم در طبیعت گردی
۱۰ روش حفاظت از محیط زیست و احترام به طبیعت در سفر
در نتیجه…
بهترین اتفاق این است که این تحول را از خود شروع کنیم. احترام به محیط زیست اطرافمان در واقع احترام به خود و یکپارچگی جهان هستی است. جامعه از تک تک افراد تشکیل میشود پس کافیست هرکدام نقش خود را بدرستی ایفا کنیم.
گردشگری مسئولانه، گامی برای تحقق توسعه پایدار
کوچکترین کارها به حساب میآیند. کافیست من ته سیگارم را مثل همیشه روی زمین نیاندازم. کافیست بیشتر مراقب زبالههای پلاستیکی که تولید میکنم باشم. کافیست کمتر با ماشین شخصی و تک سرنشین تردد کنم. کافیست از ظروف چندبار مصرف بجای ظروف یکبارمصرف استفاده کنم. قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
شاید همین حالا هم برای نجات کامل محیط زیستمان دیر باشد. اما شاید اگر همین حالا به عادتهای آسیب رسان خود فکر کنیم آنها را تغییر خواهیم داد. باید نهایت تلاش خود را در حفظ محیط زیستمان بکار بگیریم. در کنار انجام وظیفه شخصی در حفظ طبیعت، میتوانیم در جهت آگاهی بخشیدن به جامعه اطرفمان نیز گام برداریم.
منبع: اقامت ۲۴